سه‌شنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۵ - ۱۲:۴۲
۰ نفر

سیاوش جمادی: نیچه، هگل و مارکس نه فقط خود پرورده فرهنگ فلسفی غرب اند، بلکه مسلماً رویکرد امروزی آنها به گذشته این فرهنگ فلسفی به مراتب جدی تر از رویکرد مورخین فلسفه است.

 می توان گفت که آنچه از این راه حاصل می آید دیگر داستانی شیرین و سرگرم کننده درباره سلسله فلاسفه نیست، بلکه ما با فیلسوف بزرگی سر و کار داریم که تاریخ فلسفه را در فلسفه خود باز می نگرد.

 در حالی که هگل با این بازنگری به طرحی نظر دارد که مکمل، متمم، جامع و خاتم فلسفه غرب باشد، نیچه بر سر آن است که با شستن اوراق این دفتر طرحی نو دراندازد. این طرح نو که در منظومه ای از نغزترین و پربارترین گزین گویه ها، سرود ه ها، مقالات کوتاه و تحلیل های مشروح جامه بیان می پوشد، به رغم وفور افشاگری های نبوغ آمیز و رهگشا در فلسفه، سیاست، اخلاق، هنر، رفتارشناسی و وجوه گونه گون حیات فردی و جمعی، از جزم اندیشی های منفی و حتی خطرناک نیز خالی نیست. نیچه و مارکس در طرح ادعایی که شاید از نشانه های فلسفه قرن نوزدهم باشد، هم داستانند: داعیه عمل.

در فلسفه سنتی فرض بر آن بود که فلسفه صرفاً قلمرو اندیشه نظری و گزاره های آن از نوع احکام خبری است. حتی به نزد افلاطون و ارسطو، فلسفه حیطه حکمت نظری بود و مرزهای حکمت عملی، عمل فردی یا اخلاق، عمل خانوادگی یا تدبیر منزل، عمل اجتماعی یا سیاست مدن با مرزهای فلسفه در نیامیخته بود. این تحدید حدود تا زمان کانت نیز مفروض و مسلم بود.

 در نتیجه فیلسوف که جز فکر سلاحی نداشت، حتی اگر افکار عمومی را به باد ناسزا می گرفت، نمی توانست سبب ساز خللی در دموکراسی باشد. اساساً تا آنجا که فلسفه از حد تفکر خارج نمی شود، مسأله ای تحت عنوان رجحان دموکراسی بر فلسفه یا بالعکس امری مهمل و بی پایه است، اما اجازه دهید فعلاً این مسأله حاشیه ای را کنار بگذاریم و باز به سراغ مسأله عمل در فلسفه مارکس و نیچه برویم.

 این دو فیلسوف بدعتی خطرناک را پی می ریزند و آن همجوشی فلسفه با عمل است. اما اساساً چرا این بدعت خطرناک است؟ پاسخ در یک کلام، آن است که فیلسوف خود را به جای خود و پیامبران می گذارد. یک فلسفه هر قدر که جامع و کامل باشد، باز هم فرآورده های فکر یک فرد از میان همه افراد جامعه است. این فکر چه بسا ابطال پذیر، یکسویه نگر و متضمن خطاهای معدود یا زیادی باشد.

از سوی دیگر طرح عمل وقتی که از جانب فیلسوف باشد، از آنجا که میدان دید فیلسوف در تمام جهان و جهانیان کلان و گسترده است، چه بسا محمل خطری گردد که به همان نسبت گسترده و جهانگیر است. طرح عملی فیلسوف تغییر تمام جهان را فرادید دارد.

طرح عملی نیچه که در کتاب «اراده به سوی قدرت» در غایت جزم اندیشی و خروار بینی در ترسیم دیستوپیای مردان والاتر و ابرمرد تفصیل می یابد تقریباً چندین نسل را چون قربانیانی می نگرد که راه حکومت ابرمرد بر زمین را هموار می سازند.

کد خبر 1194

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز